بمباران شيميايي شهر سومار توسط رژيم بعث عراق در جريان جنگ تحميلي (1366 ش)

بمباران شيميايي شهر سومار توسط رژيم بعث عراق در جريان جنگ تحميلي (1366 ش)درشانزدهم مهر ماه سال 1366 رژیم بعثی عراق شهر سومار را مورد هجوم شیمیایی خود قرار داد که طی آن بسیاری از هموطنان ایرانی به درجه رفیع شهادت نایل آمدند. « ... هنوز ناله هاى سوزناک و دردآور شهر مظلوم سومار از ارتفاعات مسلط بر شهر سومار به گوش مى رسد، هنوز پرندگان مهاجر از شمال غرب ایران که به جنوب سفر مى کنند زمانى که به شهر سومار مى رسند ضمن اداى احترام به نام شهر مظلوم، اشک از چشمانشان سرازیر مى شود، هنوز بزهاى کوهى و آهوهاى پوست پلنگى که بر بالاى ارتفاعات شهر سومار نگاه به خرابه هاى شهر مى کنند و درختان و نخل هاى سوخته سومار را مى بینند، اشک سوزان خود را بر سنگهاى سنگدل سومار سرازیر مى کنند ولى افسوس که از شهروندان سومار کسى در آنجا نیست تا ببیند مهاجران زنده دل شب و راهپیماى روز چگونه همدرد و همدل غمدیده خود هستند. آرى اى رهگذران سومار! اى حامیان سنگرنشین سومار و اى طالبان حق و عدالت! سومار حق از دست رفته خود را توسط شما بازپس گرفت...» مقدمه کتاب «سومار سخن مى گوید» نوشته سرهنگ زرهى ستاد عبدالله رفیعى.



تاريخ : چهار شنبه 15 مهر 1393برچسب:, | 10:29 | نويسنده : محمد کرامتی نژاد |
بمباران شيميايي شهر سومار توسط رژيم بعث عراق در جريان جنگ تحميلي (1366 ش)

بمباران شيميايي شهر سومار توسط رژيم بعث عراق در جريان جنگ تحميلي (1366 ش)درشانزدهم مهر ماه سال 1366 رژیم بعثی عراق شهر سومار را مورد هجوم شیمیایی خود قرار داد که طی آن بسیاری از هموطنان ایرانی به درجه رفیع شهادت نایل آمدند. « ... هنوز ناله هاى سوزناک و دردآور شهر مظلوم سومار از ارتفاعات مسلط بر شهر سومار به گوش مى رسد، هنوز پرندگان مهاجر از شمال غرب ایران که به جنوب سفر مى کنند زمانى که به شهر سومار مى رسند ضمن اداى احترام به نام شهر مظلوم، اشک از چشمانشان سرازیر مى شود، هنوز بزهاى کوهى و آهوهاى پوست پلنگى که بر بالاى ارتفاعات شهر سومار نگاه به خرابه هاى شهر مى کنند و درختان و نخل هاى سوخته سومار را مى بینند، اشک سوزان خود را بر سنگهاى سنگدل سومار سرازیر مى کنند ولى افسوس که از شهروندان سومار کسى در آنجا نیست تا ببیند مهاجران زنده دل شب و راهپیماى روز چگونه همدرد و همدل غمدیده خود هستند. آرى اى رهگذران سومار! اى حامیان سنگرنشین سومار و اى طالبان حق و عدالت! سومار حق از دست رفته خود را توسط شما بازپس گرفت...» مقدمه کتاب «سومار سخن مى گوید» نوشته سرهنگ زرهى ستاد عبدالله رفیعى.



تاريخ : چهار شنبه 15 مهر 1393برچسب:, | 10:29 | نويسنده : |

http://www.radsms.com/wp-content/uploads/2010/11/eyde-ghorban1.jpg

« خنجر شوق بر حنجر نفس »

عيد قربان جلوه گاه تعبد و تسليم ابراهيميان حنيف است . فصل قرب يافتن مسلمآنان به خداوند، در سايه عبوديت است .

اگر ابراهيم خليل ، در اجراى فرمان پروردگارش ، خنجر بر حنجر اسماعيل مى نهد، اگر اسماعيل ذبيح ، پدر را در اجراى امر خدايى ، تشويق و ترغيب مى كند، اگر شيخ الانبياء در نهادن كارد بر حلقوم فرزندش ، لحظه اى ترديد و توقف نمى كند؛ همه و همه ، نشانه مسلمانى آن پدر و پسر و شاهد صداقت در عقيده و عشق ، و وفادارى در قلمرو بندگى است .

عيد قربان ، مجراى فدا كردن عزيزترين يعنى خدا است .

عيد قربان ، مجراى فيض الهى و بهانه عنايت رحمانى به بندگان مومن و مسلم و مطيع است .

قربانى تو در اين چيست ؟

در راه خدا، چه چيز فدا مى كنى ؟

با چه وسيله ، به استان پروردگار، تقرب مى جويى ؟ و كدام فديه را به قربانگاه صدق ، عشق ، اخلاص و وفا مى آورى ؟

براى اولياء الله عيد قربان مجمع الشواهد صدق در گفتار، كردار، ادعا و عمل است . تو نيز، اگر بتوانى رضاى خويش را فداى رضاى حق كنى ، اگر بتوانى از خواسته دل در راه خواسته دين چشم بپوشى ، اگر بتوانى از داشته ها و خواسته ها بگذرى ، آنگاه ، به مرز عبوديت و به حوزه قربانگاه قدم نهاده اى .

مگر خليل الرحمان چه كرد؟ تو نيز اگر پير و مشى و مرام ابراهيمى ، نبايد هيچ چيز از آنچه دارى و به آن دلبسته اى ، همچون زن و فرزند، مال و منال ، پول و پس انداز، خانه و خادم ماشين و مسكن ، و... حجاب چهره جانت ، مانع بندگى و فرمانبرداريت شود و آنگاه كه پاى دين و خدا به ميان آيد، بسادگى و بصراحتى ابراهيمى و بصداقتى اسماعيلى درگذرى و امر مولا را مقدم بدارى .



ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 12 مهر 1393برچسب:, | 12:13 | نويسنده : محمد کرامتی نژاد |